هوش مصنوعی:
این شعر به بیان حالات و احساسات پیچیدهی دل میپردازد. دل درگیر عشق، حیرانی، پشیمانی، ویرانی و رنجهای وجودی است. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، هستی، حیا، وهم، وصال و هجر سخن میگوید و به تصاویری مانند موج اشک، گرد افغان، آینه، یعقوب و یوسف، مجنون و بیابان متوسل میشود تا عمق احساسات و اضطرابهای درونی را نشان دهد. در نهایت، شعر بر بیپناهی و رنج دل تأکید دارد و آن را به زندانی تشبیه میکند که در عین آزادی، اسیر غم و اندوه است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارهها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۱۹۲۳
گاه موج اشک و گاهی گرد افغانست دل
روزگاری شد به کار عشق حیرانست دل
سودن دست است یکسر آمد و رفت نفس
میشود روشن که از هستی پشیمانست دل
خلق ازین اشغال تعمیری که در بنیاد اوست
بام و در میفهمد و غافل که ویرانست دل
فکر هستی جز کمین رفتن از خود هیچ نیست
دامن بر چیدهٔ چندین گریبانست دل
پاس ناموس حیا ناچار باید داشتن
چشم گر وا میکنی عیب نمایانست دل
حسن مطلق بینیاز از احتمالات دوییست
وهم میداند که از آیینه دارانست دل
دیدهٔ یعقوب و بوی یوسف اینجا حاضر است
در وصال هجر مجبوریم کنعانست دل
راه ناپیدا و جستوجو پر افشان هوس
گرد مجنون تاکجا تازد بیابانست دل
با همه آزادی از الفت گریبان میدریم
درکجا نالد نفس زین غمکه زندانست دل
حسن میآید برون تا حشر در رنگ نقاب
از تکلّف هر چه میپوشیم عریانست دل
مفت موهومی شمر بیدل طفیل زیستن
در خیالآباد خود روزی دو مهمانست دل
روزگاری شد به کار عشق حیرانست دل
سودن دست است یکسر آمد و رفت نفس
میشود روشن که از هستی پشیمانست دل
خلق ازین اشغال تعمیری که در بنیاد اوست
بام و در میفهمد و غافل که ویرانست دل
فکر هستی جز کمین رفتن از خود هیچ نیست
دامن بر چیدهٔ چندین گریبانست دل
پاس ناموس حیا ناچار باید داشتن
چشم گر وا میکنی عیب نمایانست دل
حسن مطلق بینیاز از احتمالات دوییست
وهم میداند که از آیینه دارانست دل
دیدهٔ یعقوب و بوی یوسف اینجا حاضر است
در وصال هجر مجبوریم کنعانست دل
راه ناپیدا و جستوجو پر افشان هوس
گرد مجنون تاکجا تازد بیابانست دل
با همه آزادی از الفت گریبان میدریم
درکجا نالد نفس زین غمکه زندانست دل
حسن میآید برون تا حشر در رنگ نقاب
از تکلّف هر چه میپوشیم عریانست دل
مفت موهومی شمر بیدل طفیل زیستن
در خیالآباد خود روزی دو مهمانست دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.