هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جستجوی معنوی، و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند دلتنگی، سوختن در راه عشق، ناتوانی، و گذر زمان سخن می‌گوید. همچنین، به نقش آیینه به عنوان نماد خودشناسی و زهد اشاره می‌کند. در نهایت، شعر با تأکید بر فغان و ناله به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناپایداری زندگی نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۹۲۵

گر چنین جوشاند آثار دویی ننگش ز دل
دیدن آیینه خواهدکرد دلتنگش ز دل

آدمی را تا نفس باقیست باید سوختن
پاس مطلب آتشی داده‌ست در چنگش ز دل

ناتوانی هر کرا چون نی دلیل جستجو است
تا به لب صد نردبان می‌بندد آهنگش ز دل

دقتی دارد خرام کاروان زندگی
چون نفس باید شمردن‌ گام و فرسنگش ز دل

ناله‌واری گل کند کاش از چکیدنهای اشک
می‌زنم این شیشه هم عمریست بر سنگش ز دل

طینت آیینه و خاصیت زاهد یکی است
تاکجاها صافی ظاهر برد زنگش ز دل

خامی فطرت دل ما را به داغ وهم سوخت
ای ‌خدا آتش فتد در عالم ننگش ز دل

غنچهٔ ما بر تغافل تا کجا چیند بساط
می‌رسد آواز پای رفتن رنگش ز دل

در طلسم ما و من جهد نفس خون خوردنست
بر نمی‌آرد چه سازد وحشت لنگش ز دل

شوخی طاووس این‌گلشن برون بیضه نیست
آسمان برمی‌کشد عمریست نیرنگش ز دل

با خرد گفتم درین محفل که دارد عافیت
گفت آن سازی ‌که نتوان یافت آهنگش ز دل

لیلی آزاد و این نُه خیمه دام وهم کیست
از فضولی اینقدر من کرده‌ام تنگش ز دل

چون نفس بیدل چه خواهد جز فغان برداشتن
آن ترازویی‌ که باشد در نظر سنگش ز دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.