هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر طبیعت مانند گل، غنچه، شبنم و چمن، به بیان مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی می‌پردازد. شاعر از بی‌ثباتی دنیا، درد و رنج انسان، و جستجوی معنا در میان زیبایی‌های گذرا سخن می‌گوید. شعر پر از استعاره و کنایه است و حس حیرت و وحشت از ناپایداری زندگی را منتقل می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۴۴

می‌کند درس رمی از رنگ و بو تکرار گل
با همه بی‌دست‌وپایی نیست پُر بیکار گل

غنچه‌ها از جوش دلتنگی‌ گریبان می‌درند
ورنه این گلشن ندارد یک تبسم‌وار گل

همچو شبنم بایدت حیران به دامن کرد و بس
این چمن دارد بقدر دیدهٔ بیدار گل

عافیت مفتست اگر در ضبط خود کوشد کسی
چون پریشان شد نگردد جمع دیگر بار گل

بوی دردی می‌تراود از مزاج نوبهار
در غبار رنگ دارد نالهٔ بیمارگل

وحشتی می‌باید اسبابی دگر در کار نیست
هر قدر زبن باغ دامن چیده‌ای بردارگل

طرز روشن مشربان بیگانه از آرایش است
شمع را مشکل‌که‌گردد زینت دستارگل

اینقدر زخم آشیان ناوک بیداد کیست
آرزو چیده‌ست از دل تا لب سوفارگل

الفت اسباب منع شوق وحشت مشربی است
سد راه بو نمی‌گردد به صد دیوار گل

بلبل ما بیخبر بر شعلهٔ آواز سوخت
بیدل اینجا داشت از رنگ آتش هموارگل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.