هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس گم‌شدگی و حسرت سخن می‌گوید. او از دست دادن امیدها، آرزوها و حتی توانایی بیان دردهایش را توصیف می‌کند. تمثیل‌هایی مانند شمع، بلبل، گل و چمن برای بیان این حس به کار رفته‌اند. شاعر احساس می‌کند که در جستجوی معنا و یافتن پاسخ‌ها ناتوان است و حتی توانایی گم کردن را هم از دست داده است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، بیان احساسات پیچیده مانند ناامیدی و گم‌گشتگی برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۶۷

شمعی از وحشت نگاهی انجمن گم کرده‌ام
بلبلی از پر فشانیها چمن ‌گم کرده‌ام

حسرت جاوبد از نایابی مطلب مپرس
نارسایان آنچه می‌جویند من گم کرده‌ام

ای تمنا نوحه‌ کن بر کوشش بیحاصلم
جستجوها دارم اما یافتن گم کرده‌ام

هیچکس چون من زمان فرسودهٔ فرصت مباد
تا سراغ رنگ می‌پرسم چمن‌ گم‌ کرده‌ام

می‌شدم من هم به وحشت هم عنان رنگ و بو
لیک چون‌ گل دستگاه پر زدن گم کرده‌ام

روز و شب خون می‌خورم در پردهٔ بیطاقتی
گفت و گوی لالم و راه دهن‌ گم کرده‌ام

چون سپند از بی‌نواییهای من غافل مباش
ناله‌واری داشتم در سوختن گم کرده‌ام

یافتن ‌گم‌کردنی می‌خواهد اما چاره نیست
کاش گم کرده چه سازم گم شدن گم کرده‌ام

بیدل از درد بیابان مرگی هوشم مپرس
بیخودی می‌داند آن راهی که من گم کرده‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.