هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعرانه‌ای از عشق، ناامیدی، حیرت و جنون می‌پردازد. شاعر از نگاه مستانه و شور عاشقانه شروع می‌کند، اما به تدریج به احساساتی مانند ناامیدی، حیرت از جهان، و تنهایی می‌رسد. او از هستی موهوم و نیرنگ‌های خیالی سخن می‌گوید و در نهایت، به آرزوهای بربادرفته و بازی‌های کودکانه‌اش اشاره می‌کند. شعر با تصاویری مانند شمع، پروانه، و گردون، فضایی غمگین و پر از احساسات عمیق را ترسیم می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند ناامیدی، حیرت از هستی، و احساسات سنگین ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۹۱

تا دچار نازکرد آن نرگس مستانه‌ام
شوق جوشی زد که من پنداشتم میخانه‌ام

نشئهٔ از خود ربای محرم وبیگانه‌ام
گردش رنگم‌، به دست بیخودی پیمانه‌ام

حیرتی دارم ز اسباب جهان در کار و بس
نقش دیوارست چون آیینه رخت خانه‌ام

ظرف و مظروف اعتبار عالم تحقیق نیست
وهم می‌گوید که او گنج است و من ویرانه‌ام

آتش هستی فسردم آرزو آبی نخورد
خاک کرد آخر هوای بازی طفلانه‌ام

موی‌کافوری‌ست نومیدی‌که شمع عمر را
صبح شد داغ نظر خاکستر پروانه‌ام

هستی موهوم نیرنگ خیالی بیش نیست
در نظر خوابم ولی درگوشها افسانه‌ام

عمرها شد در بیابان جنون دارم وطن
روشنست از چشم آهو روزن کاشانه‌ام

ای نسیم ازکوی جانان می‌رسی آهسته باش
همرهت بوس بهاری هست و من دیوانه‌ام

شوخی نشو و نما از موج‌ گوهر برده‌اند
در غبار نادمیدن ریشه دارد دانه‌ام

موی مجنونم مپرس از طالع ناساز من
می‌زند گردون به سر چنگ ملامت شانه‌ام

ناله‌ها از شرم مطلب داغ دل گردید و سوخت
درد شد از سرنگونی نشئه در پیمانه‌ام

شوق اگر باقی‌ست‌، هجران جز فسون وصل نیست
شمعها در پرده می‌سوزم‌، دل پروانه‌ام

صید شوق بسملم بیدل نمی‌دانم‌ که باز
خنجر و پیکان ناز کیست آب و دانه‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.