هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس بی‌حوصلگی، تنهایی و سردرگمی خود می‌گوید. او از هوس‌های دنیوی، دوری از یار و بی‌هویتی خود شکایت دارد و خود را مانند سراب، سایه و غباری بی‌ثبات توصیف می‌کند. شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند اشک، شراب، مخمل و شعله است که بر عمق احساسات شاعر تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند شراب و هوس‌های دنیوی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۵

بی حوصلگی‌کرد درین بزم ‌کبابم
چون اشک نگون ساغر یک جرعه شرابم

پامال هوسهای جهانم چه توان‌کرد
مخمل نی‌ام اما سر هر موست به خوابم

بنیاد من آب و گل تشخیص ندارد
از دور نمایند مگر همچو سرابم

آن روزکه چون شعله به خود چشم‌گشودم
برچهره ز خاکستر خود بود گلابم

یار از نظرم رفته و من می‌روم از خویش
ای ناله شتابی که درنگست شتابم

از صفحهٔ من غیر تحیر نتوان خواند
چون آینه شستند ندانم به چه آبم

انداز غبارم چو سحر بسکه بلند است
با همنفسان از لب بام است خطابم

چون ماه نوم بسکه برون دار تعین
شایستهٔ بوس لب خویش است رکابم

ای چرخ ز سر تا قدمم رشتهٔ عجزیست
تا نگسلم از خو مده آنهمه تابم

در جلوه‌گه او اثر من چه خیالست
گمگشته تر از سایهٔ خورشید نقابم

تا دم زده‌ام ساز طربها همه خشکست
آب تنکی تاخته بر روی حبابم

واکردن چشم آنقدرم ده دله دارد
بی‌دل به همین صفر فزوده است حسابم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.