هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، غزلی عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، رنج‌های روحی و حالات درونی خود سخن می‌گوید. او از مفاهیمی مانند اشک، آینه، شمع، و طبیعت برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. شعر پر از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق است که حالات روحی شاعر را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۶

شب ‌گردش چشمت قدحی داد به خوابم
امروز چو اشک آینهٔ عالم آبم

تا چشم بر این محفل نیرنگ‌ گشودم
چون شمع به توفان عرق داد حجابم

هر لخت دلم نذر پر افشانی آهی است
اجزای هوایی‌ست ورقهای کتابم

چون لاله ندارم به دل سوخته دودی
عمری‌ست که از آتش یاقوت کبابم

بی‌سوختن از شمع دماغی نتوان یافت
بر مشق گدازست برات می نابم

چون سبزه ز پا مال حوادث نی‌ام ایمن
هر چند ز سر تا به قدم یک مژه خوابم

معنی نتوان درگره لفظ نهفتن
بی‌پردگیی هست در آغوش نقابم

بر آب وگلم نقش تعلق نتوان بست
زین آینه پاکست چو تمثال حسابم

کم ظرفیم از غفلت خویش است وگرنه
دریاست می ربخته از جام حبابم

واداشت ز فکر عدمم شبههٔ هستی
آه از غم آن‌ کار که ننمود صوابم

پیمانهٔ عجزم من موهوم بضاعت
چندان که به قاصد نتوان داد جوابم

گفتی چه‌کسی در چه خیالی به‌کجایی
بیتاب توام‌، محو توام‌، خانه خرابم

بیدل نه همین وحشتم از قامت پیریست
هرحلقه‌ که آید به نظر پا به رکابم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.