۵۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۸۵

بیا بیا دِلْدارِ من، دِلْدارِ من، دَرآ دَرآ در کارِ من، در کارِ من
تویی تویی گُلزارِ من، گُلزارِ من، بگو بگو اسرارِ من، اسرارِ من

بیا بیا درویشِ من، درویشِ من، مَرو مَرو از پیشِ من، از پیشِ من
تویی تویی هم‌کیشِ من، هم‌کیشِ من، تویی تویی هم خویشِ من، هم خویشِ من

هرجا رَوَم با من رَوَی، با من رَوَی، هر مَنْزِلی مَحْرَم شَوی، مَحرَم شَوی
روز و شَبم مونِس تویی، مونِس تویی، دامِ مرا خوش آهوی، خوش آهوی

ای شمعِ من بس روشنی، بس روشنی، در خانه‌ام چون روَزنی، چون روزَنی
تیرِ بَلا چون دَررَسَد، چون دَررَسَد، هم اسِپَری هم جوشَنی، هم جوشَنی

صَبرِ مرا بَرهَم زدی، بَرهَم زدی، عقلِ مرا رَه­زَن شُدی، رَه‌زن شُدی
دل را کجا پنهان کُنم؟ در پنهان کُنم؟ در دِلْبَری تو بی‌حَدی، تو بی‌حَدی

ای فَخْرِ من سُلطانِ من، سُلطانِ من، فرماندهْ و خاقانِ من، خاقانِ من
چون سویِ من مَیلی کُنی، مَیلی کُنی، روشن شود چَشمانِ من، چَشمانِ من

هرجا تویی جَنَّت بُوَد، جَنَّت بُوَد، هرجا رَوی رَحْمت بُوَد، رَحْمت بُوَد
چون سایه‌ها در چاشْتگَه، در چاشْتگَه، فَتْح و ظَفَر پیشَت دَوَد، پیشَت دَوَد

فَضْلِ خدا هَمراهِ تو، هَمراهِ تو، اَمن و اَمان خَرگاهِ تو، خَرگاهِ تو
بَخشایش و حِفْظِ خدا، حِفْظِ خدا، پیوسته در دَرگاهِ تو، دَرگاهِ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
بی‌نام
۱۴۰۲/۳/۱۴ ۲۳:۳۳

شیوا بیان می فرمایند جناب مولانا که:

تو و خداوند یکی هستید و اگر در جستجوی فضل و ادراک و ادارک از فلسفه خلقت واز کجا آمدن خویش باشی یقین بدان توانمندی خداوند را دارا هستی زیرا؛ مجاز + حقیقت = حقیقت