هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و عاشقانه‌ی شاعر است که با تصاویر زیبا و استعاری، مفاهیمی مانند عشق، ناکامی، تلاش، و حیرت را به تصویر می‌کشد. شاعر از پرواز و تلاش‌های بی‌ثمر، ضعف و عجز، و رسیدن به درک جدیدی از خود و جهان صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳۹

گر به پرواز و گر از سعی تپیدن رفتم
رفتم اما همه جا تا نرسیدن رفتم

طرف دامن ز ضعیفی نشکستم چون شمع
آخر از خویش به‌ دوش مژه چیدن رفتم

چون سحر هفت فلک وحشت شوقم طی‌کرد
تا کجاها پی یک آه کشیدن رفتم

حیرت از وحشتم آیینهٔ دیدار تو ریخت
آنقدر ناله نگه شد که به دیدن رفتم

عاجزی هم چقدر پایهٔ عزت دارد
برفلک همچو مه نو به خمیدن رفتم

بی پرو بالی من همقدم شبنم بود
زین چمن بر اثر چشم پریدن رفتم

نارسایی چه‌کندگر نه به‌غفلت سازد
خواب پا داشتم افسانه شنیدن رفتم

در ره دوست همان چون نگه بازپسین
اشک گل کردم و گامی به چکیدن رفتم

چون حباب آینه‌ام هیچ نیاورد به عرض
چشم واکردم و در فکر ندیدن رفتم

بیرخت حاصل سیر چمنم خنده نبود
یک دوگل بر اثر سینه دریدن رفتم

نالهٔ جسته‌ام از فکر سراغم بگذر
تاکشیدم نفس آن سوی رمیدن رفتم

موج‌گوهر به صدف راز خموشان می‌گفت
گوش گرداب‌گرفتم به شنیدن رفتم

غدر تدبیر فنا داشت شکست پرو بال
دامن شعله‌گرفتم به پریدن رفتم

سیر هستی چو سحر یک دو نفس افزون نیست
تو همان‌گیرکه من هم به دمیدن رفتم

محمل شوق من آسوده نیابی بیدل
اشک راهی‌ست اگر من ز دویدن رفتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.