هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه با تصاویر زیبا و استعاره‌های فراوان، به توصیف عشق و اشتیاق به معشوق می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند ماه، خورشید، ستارگان، گل‌ها و ... برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او از عشق به معشوق به عنوان منبع سعادت و امید یاد می‌کند و در نهایت، به حسرت و درد ناشی از دوری از معشوق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عرفانی، برای درک کامل نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق، حسرت و درد ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۴۴

کند هر جا عرق ز آن ماه تابان‌ گلفشان انجم
شکست رنگ سازد جمع چون برگ خزان انجم

جبین و عارضش از دور دیدم در عرق‌ گفتم
که این ماه است و آن خورشید تابان است و آن انجم

تو بر خاک درش یک نقش پا کسب سعادت ‌کن
به اظهار اثرگو داغ شو بر آسمان انجم

در آن وادی که یاد اوست شمع راه امیدم
توان خرمن نمودن از غبار کاروان انجم

عرق جوش است حسن ای شوق چشم حیرتی وا کن
قدح باید گرفت آندم‌ که آمد در میان انجم

به هرجا شکوه‌ای گل کرده است از بخت ناسازم
ز خجلت چون شرر در سنگ می‌باشد نهان انجم

به غیر از سوختن تخمی ندارد مزرع امکان
به این حاصل مگر در خاک‌ کارد آسمان انجم

شراری چند سامان‌ کن اگر در خود زدی آتش
نمی‌تابد به‌ کام بینوایان رایگان انجم

چراغ این شبستان قابل پرتو نمی‌باشد
نتابد کرم شبتابی مگر در آشیان انجم

تو از غفلت به صد امید سودا کرده‌ای ورنه
به غیر از چشمک خشکی ندارد در دکان انجم

درین حسرت‌ که مهر طلعتش‌ کی پرده برگیرد
چو بیدل می‌تپد هر شب به چشم خون فشان انجم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.