۲۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۶۴

ز علم و عمل نکته‌ها گوش‌ کردم
ندانم چه خواندم فراموش کردم

خطوط هوس داشت اوراق امکان
مژه لغزشی خورد مغشوش‌ کردم

گر این انفعال است در کسب دانش
جنون بود کاری که با هوش کردم

اثر تشنه‌کام سنان بود و خنجر
چو حرف وفا سیر صد گوش‌ کردم

نقاب افکنم تا بر اعمال باطل
جبینی ز خجلت عرق پوش‌کردم

بجز سوختن شمع رنگی ندارد
تماشای امشب همان دوش کردم

جنون هزار انجمن بود هستی
نفسها زدم شمع خاموش کردم

به یک آبله رستم از صد تردد
کشیدم ز پا پوست پاپوش‌ کردم

بس است اینقدر همت میکشیها
که پیمانه برگشت و من نوش‌کردم

ز قد دو تا یادم آمد وصالش
شدم پیر کاین طرح آغوش کردم

اگر بار هستی گران نیست بیدل
خمیدن چرا زحمت دوش‌ کردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.