هوش مصنوعی: شاعر در این متن احساسات عمیق خود را درباره عشق، جدایی و آرزوهای بربادرفته بیان می‌کند. او از ناتوانی در بیان کامل احساساتش، محدودیت‌های زندگی و آرزوی پرواز و آزادی می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند وفا، حیا و ناامیدی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۷۴

تو می‌رفتی و من ساز قیامت باز می‌کردم
شکست رنگ تا پر می‌فشاند آواز می‌کردم

اگر ناموس الفت‌ها نمی‌شد مانع جرأت
چو شوخی آشیان در دیدهٔ غماز می‌کردم

حیا رعنایی طاووس از وضعم نمی‌خواهد
وگرنه با دو عالم رنگ یک پرواز می‌کردم

خجل چون صبح از خاکستر بیحاصل خویشم
نشد آیینه‌ای را یک نفس پرداز می‌کردم

عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی
که همچون سرمه در چشم دو عالم ناز می‌کردم

درین محفل نمی‌یابد سپند بینوای من
گریبانی‌که چاک از شعلهٔ آواز می‌کردم

وفا منع تمیز شادی و غم می‌کند ورنه
نواها انتخاب از طالع ناساز می‌کردم

عنان ناله می‌بودی اگر در ضبط تمکینم
چو خاموشی وطن در پرده‌های راز می‌کردم

به خامی سوخت چون برقم خیال زندگی پختن
به این نومیدی انجامی دگر آغاز می‌کردم

گر از دستم گشاد کار دیگر برنمی‌آید
به حال خویش می‌بایست چشمی باز می‌کردم

اگر بیدل بجایی می‌رسیدم از پر افشانی
به آهنگ ز خود رفتن هزار انداز می‌کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.