هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر درد و رنج عشق، هوس‌های ناکام و آرزوهای بربادرفته است. شاعر از ناله‌های عاشقانه، سوختن در آتش عشق و آرزوی وصال معشوق سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند ناامیدی، خاکستر دل سوخته و تأمل در هستی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و سوختن در عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۷۸

گر لبی را به هوس ناله‌کمین می‌کردم
صدکمند از نفس سوخته چین می‌کردم

دل اگر غنچه صفت بوی نشاطی می‌داشت
صد تبسم ز لب چین جبین می‌کردم

گر خیال چمنت رخصت شوقم می‌داد
بی نگه سیر پریخانهٔ چین می‌کردم

اینقدر خنده‌ کز افسون هوس رفت به باد
صبح می‌گشت اگر آه جزاین می‌کردم

خانمان پا به رکاب هوس سوختن‌ست
کو شراری‌ که منش خانهٔ زین می کردم

گر به محرومی تمثال نمی‌سوخت نفس
خانهٔ آینه زنگار نشین می‌کردم

با سجود درت امروز سر و کارم نیست
مشت خاکم به عدم نیز همین می‌کردم

شغل نظمم درد از خاک شدن بخیه راز
که من سوخته فکر چه زمین می‌کردم

از دل سوخته خاکستر یأسی ندمید
تا کبابی که ندارم نمکین می‌کردم

عشق نقشی ندمانید ز داغم بیدل
تا جهان را پر طاووس نگین می‌کردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.