هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و تجربیات عرفانی شاعر می‌پردازد که شامل ناامیدی، عشق، رنج، و جستجوی معنا در زندگی است. شاعر از فرصت‌های از دست رفته، ناامیدی، و سوختن در عشق سخن می‌گوید و در نهایت به نوعی تسلیم و پذیرش می‌رسد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی موجود در شعر برای درک و تجربه‌ی مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مضامین ناامیدی و رنج نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸۵

چشم وا کردم به چندین رنگ و بو ساغر زدم
از مژه طرف نقاب هر دو عالم بر زدم

ساز پروازی دگر زین دامگاهم رو نداد
چون نفس از دست بر هم سوده بال و پر زدم

فرصت هستی ورق ‌گرداندنی دیگر نداشت
این قدرها بس که مژگانی به یکدیگر زدم

حاصل دل نیست جز دست از جهان برداشتن
انتخابی بود نومیدی کزین دفتر زدم

خودگدازی‌ها نسیم مژدهٔ دیدار بود
سوختم چندان ‌که بر آیینه خاکستر زدم

داد پیری وحشت از کلفت سرای هستی‌ام
قامت از بار هوس تا حلقه شد بر در زدم

تا قناعت شد کفیل نشئهٔ آسودگی
جمع ‌گردید آبرو چندان ‌که من ساغر زدم

شبنم من ماند خلوت‌پرور طبع هوا
از خجالت نقش آبی داشتم‌ کمتر زدم

معرفت در فکر کار نیستی افتادنست
سیر جیب ذره‌ کردم آفتابی سر زدم

گردم از اوج کلاه بی‌نشانی هم گذشت
یک شکست رنگ ‌گر چون صبح دامن بر زدم

قابل درد تو گشتن داشت صد دریا گداز
آب‌ گردیدم ز شرم و فال چشمی تر زدم

بیدل از افسردگان حیرتم‌، تدبیر چیست‌؟
گر همه دریا کشیدم ساغر کوثر زدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.