هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالات روحی و عاطفی شاعر است که درگیر تحیر، جنون عشق، و دوری از آرامش است. او از بهار و طبیعت دور افتاده و درگیر خیالات و هوس‌هاست. شاعر از فقر معنوی و شور بیکاری رنج می‌برد و به دنبال آرامش است، اما گویا راهی به آن نمی‌یابد. در نهایت، او خود را نه کاملاً گمشده، بلکه اثری از خود به جای گذاشته می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون عشق و فقر معنوی نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات انسانی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۳۲

همچو آیینه تحیر سفرم
صاحب خانه‌ام و در به درم

از بهار و چمنم هیچ مپرس
به خیال تو که من بیخبرم

یاد چشم تو جنونها دارد
هرکجایم به جهان دگرم

شعله‌ام تا نشود خاکستر
آرمیدن نکشد زیر پرم

زبن جنونزار هوس آبله وار
چشم پوشیده‌ام و می‌گذرم

این چمن عبرت‌ گلچینی داشت
چید دامن ز تبسم سحرم

احتیاجم در اظهار نزد
خشکی لب نپسندید ترم

فقرم از ننگ هوسها دور است
بیضه نشکست‌کلاهی به سرم

شور بیکاری‌ام آفاق گرفت
بهله زد دست تهی بر کمرم

دل ز تشویش جسد می‌بالد
صدف آبله دارد گهرم

جنس آتشکده بیداغی نیست
مفت آهی‌که ندارد جگرم

ره نبردم به در از کوچهٔ دل
تک و پوی نفس شیشه‌گرم

انفعال آینه‌پرداز من است
عرقی می‌کنم و می‌نگرم

من نه زان گمشدگانم بیدل
که رسد باد به‌ گرد اثرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.