هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ تنهایی، ناامیدی، عشق و رنج‌های درونی است. شاعر با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های پیچیده، از فرسودگی، بی‌پناهی و تلاش برای رهایی از خود سخن می‌گوید. او به مفاهیمی مانند مرگ، هستی، عشق الهی و جنون عارفانه نیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۳۳

همچو شمع از خویش برانداز وحشت برترم
بسکه دامن چیدم از خود زیر پا آمد سرم

ناامیدیهای مطلب پر نزاکت نشئه بود
از شکست آبرو لبریز دل شد ساغرم

هر بن موی مرا با آه حسرت چشمکی است
سرمه‌ها دارد ز دود خویش چشم مجمرم

در غبار نیستی هم آتشم افسرده نیست
داغ چون اخگر نمکسود است از خاکسترم

می‌گشایم سر به مُهر اشک طومار نگاه
نیست بیرون‌گره یک رشته موج‌ گوهرم

همچو آن‌کلکی‌که فرساید به‌تحریر نیاز
نگذرم از سجده‌ات چندانکه از خود بگذرم

صفحهٔ آیینه محتاج حک و اصلاح نیست
بسکه بی‌نقش است شستن شسته‌ام از دفترم

عالم یکتایی از وضع تصنع برتر است
من تو گردم یا تو من اینها نیاید باورم

دعوی دل دارم و دل نیست در ضبط نفس
عمر ها شد ناخدای کشتی بی‌لنگرم

مرگ هم در زندگی آسان نمی‌آید به دست
تا ز هستی جان برم عمریست زحمت می‌برم

مستی طاووس من تا صد قدح مخمور ماند
ظلمت من بر نمی‌دارد چراغان پرم

بیکسی بیدل چه دارد غیر تدبیر جنون
طرف دامانی نمی‌یابم گریبان می‌درم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.