هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر است. او از تنهایی، حسرت، بی‌قراری، و بار سنگین زندگی سخن می‌گوید. شاعر خود را مانند شمعی می‌داند که چاره‌ای جز سوختن ندارد و با وجود رنج‌ها، همچنان به زندگی ادامه می‌دهد. همچنین، او از ناتوانی در بیان دردها و عدم درک دیگران شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد درونی و تنهایی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۴۹

عروج همتی در کار دارم
همه گر سایه‌ام دیوار دارم

غبارم آشیان حسرت اوست
چمن درگوشهٔ دستار دارم

نفس بیتابی دل می‌شمارد
هجوم سبحه در زنار دارم

نگاهی تا به مژگان می‌رسانم
ز خود رفتن همین مقدار دارم

مپرس از انفعال ساز غفلت
ز هستی آنچه دارم عار دارم

چو شمعم چاره غیر سوختن نیست
به سر آتش‌، ته پا خار دارم

به خود می‌لرزم از تمهید آرام
چوگردون سقف بی دیوار دارم

تظلم قابل فریادرس نیست
طنین پشه در کهسار دارم

ازین یک مشت خاک باد برده
به دوش هر دو عالم بار دارم

دگر ای نامه پهلویم مگردان
که پهلوی دل بیمار دارم

به حیرت می‌روم آیینه بر دوش
سفارش نامهٔ دیدار دارم

به چشمم توتیا مفروش بیدل
که من با خاک پایی کار دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.