هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌های روحانی و عرفانی خود سخن می‌گوید. او با وجود مسلمان شدن، هنوز به برخی نمادهای گذشته (مانند زنار) وابسته است و از تنش بین تعلقات قدیم و جدید رنج می‌برد. متن پر از تصاویر شعری و استعاره‌های عمیق است که نشان‌دهنده‌ی جست‌وجوی معنوی و عشق الهی است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند تنش‌های دینی و هویت معنوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۷۰

مسلمان‌ گشتم و هیچ از میان نگسست زنارم
بقدر سبحه گردیدن کمرها بست زنارم

خرابات محبت از اسیران ظرف می‌خواهد
خط پیمانه‌ای دارد قدح در دست زنارم

به خود می‌لرزم از اندیشهٔ تعبیر همواری
مباد از سبحه بردارد بلند و پست زنارم

مسلمانی به‌این سامان دلکوبی نمی‌ارزد
ز چنگ اتفاق سبحه بیرون جست زنارم

به دیر همتم پروانهٔ آتش پرستیها
به خط شعلهٔ جواله باید بست زنارم

نفس را الفت دل صرفهٔ راحت نمی‌باشد
ندید آسودگی با سبحه تا پیوست زنارم

مپرس از ریشهٔ باغ تعلقهای امکانی
گسستن در بغل می‌پرورم تا هست زنارم

چو شمع از سعی الفت غافلم لیک اینقدر دانم
که تا ننشاند در خاکم ز پا ننشست زنارم

وفا سر رشته‌ای دارد که هرگز نگسلد بیدل
نمی‌افتد زگردن گر فتاد از دست زنارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.