هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ رنج، انتظار، عشق و سوختن درونی است. شاعر از دردها و آتش درون خود سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند انتظار، عشق نافرجام، گذر زمان و ناامیدی اشاره دارد. او از سوختن در راه عشق و آرزوهایش می‌گوید و احساس تنهایی و بی‌پناهی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۹۶

شرار سنگم و در فکر کار خویش می‌سوزم
به چشم بسته شمع انتظار خویش می‌سوزم

نمی‌خواهم نفس ساز دل بی‌مدعا باشد
هوا تا صاف‌تر گردد غبار خویش می‌سوزم

فسردن‌گاه امکان را محال است آتش دیگر
چو برق از جرات بی‌اختیار خویش می‌سوزم

اگر آسوده‌ام خواهی به محفل چهره‌ای بگشا
سپندی جای خویش اول قرار خویش می‌سوزم

نمی‌دانم چه آتش بر جگر دارد شرار من
که هر جا می‌شود چشمم دچار خویش می‌سوزم

خرام فرصت‌کارم‌، وداع الفت یارم
به هر دل داغ‌واری یادگار خویش می‌سوزم

درین‌ گلزار عبرت باد در دست است‌ کوششها
عبث همچون نفس رنگ بهار خویش می‌سوزم

نه نور خلوتم نی ساز محفل، شعلهٔ شمعم
به هر جا می‌فروزم بر مزار خویش می‌سوزم

دم نایی به ذوق ناله آسودن نمی‌داند
نفسها در قفای نی سوار خویش می‌سوزم

هوای عالم غفلت تحیر شعله‌ای دارد
که در آغوش خود دور از کنار خویش می‌سوزم

نفس وقف تمناها نگه صرف تماشاها
دماغی دارم و درگیر و دار خویش می‌سوزم

نواهای دل افسرده بر گوشم مزن بیدل
که من از شرم سنگ بی‌شرار خویش می سوزم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.