هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ ناتوانی در رسیدن به آرزوها، عشق و کمال است. شاعر از نرسیدن به معشوق، ناکامی‌های زندگی و احساس شرم و خجالت سخن می‌گوید. همچنین، او به مفاهیمی مانند عجز، ناامیدی و فاصله گرفتن از خود و جهان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، عرفانی و احساسی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند ناامیدی و شکست ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۰۱

تا نفس آب زندگیست هیچ به بو نمی‌رسم
با تو چنانکه بیخودم بی‌ تو به تو نمی‌رسم

خجلت هستی‌ام چو صبح‌ در عدم آب می‌کند
جیب چه رنگ بر درم من ‌که به بو نمی‌رسم

در سر کوی میکشان نشئهٔ خجلتم رساست
دست شکسته دارم و تا به سبو نمی‌رسم

گرنه فسونگرست چرخ خلق خراب ناز کیست
هیچ به سا ز حسن این آبله‌رو نمی‌رسم

سجده‌گه امید نیست معبد بی‌نیازی‌ام
تا نگدازد آرزو من به وضو نمی‌رسم

رنج طلب‌ کشم چرا کاین ادب شکسته پا
می‌کشدم به منزلی‌ کز تک و پو نمی‌رسم

شرم حصول مدعا مانع خود نمایی‌ام
بی‌ثمری رسانده‌ام گر به نمو نمی‌رسم

چینی بزم فطرتم لیک ز بخت نارسا
تا نرسد سرم به سنگ تا سر مو نمی‌رسم

زین نفسی که هیچ سو گرد پی‌اش نمی‌رسد
نیست دمی ‌که من به خویش از همه سو نمی‌رسم

غفلت‌ گوهر از محیط خجلت هوش کس مباد
جرم به خود رمیدن است این ‌که به او نمی‌رسم

بید‌ل از آن جهان ناز فطرت خلق عاری است
آنچه تو دیده‌ای بگو خواه مگو نمی‌رسم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.