هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است. شاعر از بیخوابی و بیقراری خود در عشق سخن میگوید و معشوق را به عنوان منبع زیبایی و لطف توصیف میکند. او از نقشهای زیبا و خیالی در شهر جان سخن میگوید که هر یک از ماه و شهد و شکر شیرینترند و در خدمت معشوق قرار دارند. شاعر از حیرت و شگفتی در برابر این زیباییها سخن میگوید و از دل خود میخواهد که در این کوی عشق، دستی به سوی معشوق دراز کند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۰۳
بَختِ نِگار و چَشمِ من هر دو نَخُسپَد در زَمَن
ای نَقْشِ او شمعِ جهان ای چَشمِ من او را لَگَن
چَشم و دِماغ از عشقِ تو بیخواب و خور پَروَرده شُد
چون سَرو و گُل هر دو خورند از آب لُطفَتْ بیدَهَن
ای کارِ جانْ پاک از عَبَث روزیِّ جانْ پاک از حَدَث
هر لحظه زایَد صورتی در شهرِ جانْ بیمَرد و زن
هر صورتی بِهْ از قَمَر شیرینتَر از شَهْد و شِکَر
با صد هزاران کَرّ و فَر در خِدمَتِ معشوقِ من
حیران مَلَک در رویَشان آبِ فَلَک در جویَشان
ای دل چو اَنْدَر کویَشان مَست آمدی دَستی بِزَن
زان ماه روی مَهْ جَبین شُد چون فَلَک رویِ زمین
اَلْمُسْتَغاث ای مُسلمین زین نَقْشهای پُرفِتَن
ای نَقْشِ او شمعِ جهان ای چَشمِ من او را لَگَن
چَشم و دِماغ از عشقِ تو بیخواب و خور پَروَرده شُد
چون سَرو و گُل هر دو خورند از آب لُطفَتْ بیدَهَن
ای کارِ جانْ پاک از عَبَث روزیِّ جانْ پاک از حَدَث
هر لحظه زایَد صورتی در شهرِ جانْ بیمَرد و زن
هر صورتی بِهْ از قَمَر شیرینتَر از شَهْد و شِکَر
با صد هزاران کَرّ و فَر در خِدمَتِ معشوقِ من
حیران مَلَک در رویَشان آبِ فَلَک در جویَشان
ای دل چو اَنْدَر کویَشان مَست آمدی دَستی بِزَن
زان ماه روی مَهْ جَبین شُد چون فَلَک رویِ زمین
اَلْمُسْتَغاث ای مُسلمین زین نَقْشهای پُرفِتَن
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.