هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر است که از شور جنون، شکست امیدها، ناله‌های فروخورده و حسرت‌های بی‌پاسخ سخن می‌گوید. شاعر از بی‌قراری، ناامیدی و تلاش‌های بی‌ثمر خود می‌گوید و احساس می‌کند که دلش شکسته و سبک‌مایه شده است. او از هوس‌های بی‌ثمر و عمری که بیهوده گذشته سخن می‌گوید و آرزوی رسیدن به آرامش و وصال دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۱۵

ز بسکه شور جنون‌گشت برق‌کلبهٔ هوشم
به رنگ حلقهٔ زنجیر سوخت پردهٔ‌ گوشم

چو طفل اشک مپرس از لباس خرمی من
به صدهزار تپش کرده‌اند آبله پوشم

شکست ساز امید و نداد عرض صدایی
ندانم این همه رنگ از چه سرمه‌ کرد خموشم

میی نماند و ز خمیازه می‌کشم قدح امشب
هنوز تازه دماغ خیال نشئهٔ دوشم

سحر به گوش ‌که خواند نوای ساز تظلم
شکست رنگ به توفان سرمه داد خروشم

چو غنچه تا نفسی‌ گل‌ کند ز جیب تأمل
دل شکسته نواها کشیده است به‌ گوشم

به حسرت‌ کف و آغوش موج‌ کار ندارم
پر است همچو حباب از وداع خود بر و دوشم

هوس نیافت درین چارسو بضاعت دیگر
دل شکسته سبک مایه است ناله فروشم

گهر به ذوق فسردن سر محیط ندارد
به خود نساخته‌ام آنقدر که با تو بجوشم

چو صبح بیدل اگر همتی است قطع نفس‌کن
به این دو بال هوس عمرهاست بیهوده کوشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.