هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ زندگی، عشق، رنج و تسلیم در برابر تقدیر است. شاعر از عزت و خواری بی‌نیاز است و خود را گوهری غلتان و اشک یتیم می‌داند. او از فضولات دنیوی دوری می‌کند و ادب و فروتنی را سرمهٔ چشم خود می‌خواند. شاعر با وجود نداشتن متاع دنیوی، خود را بخشی از قافلهٔ عظیم هستی می‌داند و به نعمت‌های بی‌درخواستش شکرگزار است. او از سایهٔ گم‌شده سیاهی نمی‌طلبد و خود را شسته‌رفته در چشمهٔ خورشید می‌بیند. شاعر با رنج و درد آشناست و عمری را در کوچه‌های عبرت سپری کرده است. او مانند شمع سر خود را در هر جا غنیمت می‌داند و در نهایت، خود را مانند چرخ سرافکندهٔ ادوار قدیم می‌بیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۴

از عزت و خواری نه امید است نه بیمم
من‌گوهر غلتان خودم اشک یتیمم

دل نیست بساطی که فضولی رسد آنجا
طور ادبم سرمهٔ آوازکلیمم

هرچند سر و برک متاع دگرم نیست
زین گرد نفس قافلهٔ ملک عظیمم

از نعمت بی‌خواست به کفران نتوان زد
محتاج نی‌ام لیک‌کریم است‌کریمم

از سایهٔ گم گشته مجویید سیاهی
شستندبه سر چشمهٔ‌خورشید گلیمم

بالیدن من تا ندرد جامهٔ آفاق
باریکتر از ریشهٔ تحقیق جسیمم

چشمی نگشودم‌که به زخمی نتپیدم
عمریست چو عبرت به همین کوچه مقیمم

با تیغ طرف گشته‌ام از دست سلامت
چون شمع به هر جا سر خویش است غنیمم

بی‌درد سری نیست سحر نیز درین باغ
صندل به جبین می‌وزد از دور نسیمم

چون خوشهٔ‌گندم‌چه‌دهم‌عرض تبسم
از خاک پیام‌آور دلهای دو نیمم

بیدل نی‌ام امروز خجالت‌کش هستی
چون چرخ سر افکندهٔ ادوار قدیمم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.