هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف حالات عاشقانه، شوق دیدار، حسرت و عشق بی‌پایان خود می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۷۱

آمدم طرح بهار تازه‌ای انشا کنم
یک دوگلشن بشکفم چشمی به رویت واکنم

از فسردن هر بن مویم مزار حیرتست
زان تبسمها جهانی مرده را احیا کنم

در خمارآباد امکان ساغر دیگر کجاست
التفاتی واکشم زان چشم و مستیها کنم

غنچه خرمن می‌کند شوقم زمین تا آسمان
بوسه‌واری گر به خاک آستانت جا کنم

فکر آن قامت جهانی را بلند آوازه‌ کرد
رخصت نازی‌ که من هم مصرعی رعنا کنم

شرم حسنم ساغر تکلیف چندین بیخودیست
بر قفا افتم چو مژگان گر مژه بالا کنم

در شکایت‌ نامه‌ام چون کاغذ آتش زده
نقطه پر پیدا کند تا نامه‌بر پیدا کنم

ناز پرورد تغافل خانهٔ یکتایی‌ام
هر کجا آیینه‌ای را بینم استغنا کنم

قطرهٔ اشکی به توفان آورم‌ کز حسرتش
تشنه‌کامی را صدای ساغر دریا کنم

عشق بیدل گر بساط نازم آراید چو شمع
آنقدر گردن ‌کشم از خود که سر را پا کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.