هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از دل‌های شکسته، عشق نافرجام و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. او از دل خود و دشمنانش یاد می‌کند و به دنبال صلاح و نعمت جان است. شاعر از جبرئیل امین و آتش عشق نیز یاد می‌کند و در نهایت از دل خود می‌خواهد که از رنج‌ها دست برندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌تر ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱۸

قَصدِ جَفاها نکُنی وَرْ بِکُنی با دلِ من
وا دلِ من وا دلِ من وا دلِ من وا دلِ من

قَصد کُنی بر تَنِ من شاد شود دُشمنِ من
وان گَهْ ازین خسته شود یا دلِ تو یا دلِ من

والِه و مَجنونْ دلِ من خانه پُرخونْ دلِ من
بَهرِ تماشا چه شود رَنْجه شوی تا دلِ من؟

خورده شِکَرها دلِ من بَسته کَمَرها دلِ من
وَقتِ سَحَرها دلِ من رفته به هر جا دلِ من

مُرده و زندهْ دلِ من گریه و خندهْ دلِ من
خواجه و بَندهْ دلِ من از تو چو دریا دلِ من

ای شُده اُستادِ امین جُز که در آتش مَنِشین
گر چه چُنین است و چُنین هیچ مَیاسا دلِ من

سویِ صَلاحِ دل و دین آمده جِبْریلِ امین
در طَلَبِ نِعْمَتِ جانْ بَهرِ تَقاضا دلِ من
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.