هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند رنج‌های زندگی، فراموشی، عبرت‌گیری از تجربیات، ناامیدی و امید، و جستجوی معنا در هستی می‌پردازد. شاعر از دردهای تکراری، غفلت انسان‌ها، و بی‌ثمری تلاش‌ها سخن می‌گوید، اما در عین حال به امیدواری و زیبایی‌های نهفته در زندگی نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر دیده می‌شود. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸۲

شکوهٔ اسباب چند، دل به رمیدن دهیم
دامن اگر شد بلند گریه به چیدن دهیم

درد سر ما و من سخت مکرر شده‌ست
حرف فراموشیی یاد شنیدن دهیم

عبرت این انجمن خورد سراپای ما
شمع صفت تا کجا لب به ‌گزیدن دهیم

غفلت سرشار خلق نیست‌کفیل شعور
چشمی اگر واشود مژدهٔ دیدن دهیم

عبرت پیری شکست شیشهٔ‌گردن‌کشی
حوصله را بعد ازین جام خمیدن دهیم

هیچکس از باغ دهر صرفه‌بر جهد نیست
بی‌ثمری را مگر حکم رسیدن دهیم

ربشه ما می‌دود هرزه به باغ خیال
آبله‌کو تا دمی‌ گل به دمیدن دهیم

مزرع بیحاصلان وقف حیا پروریست
دانه‌ کجا تا به حرص رخصت چیدن دهیم

مایه همین عبرتست درگره اشک وآه
آنچه ز ما وا کند مزد کشیدن دهیم

بسمل این مشهدیم فرصت دیگر کجاست
یک دو نفس مهلت است داد تپیدن دهیم

زحمت مژگان‌کشد اشک جهان تاز چند
کاش به پایی رسد سر به دویدن دهیم

شور طلب همچو شمع قطع نگردد ز ما
پاکند ایجاد اگر سر به بریدن دهیم

سیر خودش باعثی است ‌کاش به دل رو کند
حسن تغافل اداست آینه دیدن دهیم

گر همه تن لب شوبم جرأت‌ گفتار کو
قاصد ما بیدل است خط به دریدن دهیم
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.