هوش مصنوعی: این شعر به موضوع هویت، وجود و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر از دوگانگی میان خود و دیگری، پنهان‌بودن در عین آشکارگی، و جست‌وجوی معنا در جهان سخن می‌گوید. او به بی‌قراری انسان، گذرا بودن عمر، و وحدت نهایی همه چیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸۴

بیگانه وضعیم یا آشناییم
ما نیستیم اوست او نیست ماییم

پنهانتر از بو در ساز رنگیم
عریانتر از رنگ زیر قباییم

پیدا نگشتیم خود را چه پوشیم
پنهان نبودیم تا وا نماییم

پیش که نالیم داد از که خواهیم
عمریست با خوبش از خود جداییم

هر سو گذشتیم پیدا نگشتیم
رفتار عمریم بی‌نفش پاییم

این ‌کعبه و دیر تا حشر باقیست
ما یک دو دم بیش دیگر کجاییم

تنگی فشرده‌ست صحرای امکان
راهی نداربم دل می‌گشاییم

نفی دویی بود علم تعین
تا خاک ‌گشتیم ‌گفتیم لاییم

فکر دویی چیست ما و تویی ‌کیست
آیینه‌ای نیست ما خود نماییم

سیر دو عالم کردیم لیکن
جایی نرفتیم‌ کز خود برآییم

گر بحر جوشید، ور قطره بالید
ما را نفهمید جز ما که ماییم

اظهار هر چند غیر از عرق نیست
در پیش بیدل آب بقاییم
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.