هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، سرشار از مضامین عاشقانه، عرفانی و وطنی است. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، از درد هجران، عشق، امید، وطن‌پرستی و مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود سخن می‌گوید. او از طبیعت و عناصری مانند گل، آب، آینه و شمع برای بیان احساساتش استفاده می‌کند و بر اهمیت حفظ آبرو، وقار و امید تاکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸۹

شکست رنگ که بود آبیار این‌ گلشن
به هر چه می‌نگرم ناله‌ کرده است وطن

به ‌کلبه‌ای که من از درد هجر می‌نالم
به قدر ذره چکد اشک دیدهٔ روزن

خیال‌ کشت‌ گل و سیر لاله حیف وفاست
ز چشم منتظران هم دمیده است سمن

تپیدن سحر از آفتاب غافل نیست
نفس بر آتش مهر تو می‌زند دامن

دل شکسته به راه امید بسیار است
ز گرد ماست گر دامنت ‌گرفت شکن

به وحدت من و تو راه شبهه نتوان یافت
منم من و، تویی، تو، نی منی تو و نه تو من

طراوت چمن اعتبار حسن حیاست
چراغ رنگ ‌گل از آب می‌کند روغن

ز گفتگو ندهی جوهر وقار به باد
به موج می‌دهد از آب صورت رفتن

به هر طریق همین پاس آبرو دین است
اگر تو محرمی این شیشه را به سنگ مزن

جنون بی‌نفس آرمیده‌ای داریم
چو زلف سلسلهٔ ماست فارغ از شیون

به آرمیدگی وضع خویش می‌نازبم
چو آب آینه در جلوه‌ کرده‌ایم وطن

زمانه‌ گو پی سامان من مکش زحمت
چراغ شعلهٔ ما را بس است داغ لگن

کسی مباد هلاک غرور رعنایی
چو شمع بر سر ما تیغ می‌کشد گردن

جنون اگر نپذیرد به خدمتم بیدل
کمر چو نالهٔ زنجیر بندم از آهن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.