هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند رهایی از تعلقات دنیوی، عشق، سکوت و تأمل، و جستجوی معنوی میپردازد. شاعر از رنجهای زندگی، ناتوانی در بیان احساسات، و تلاش برای یافتن هویت واقعی سخن میگوید. همچنین، اشاراتی به عشق الهی و تسلیم در برابر آن دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۲۳۹۲
آخر از بار تعلقهای اسباب جهان
عبرتی بستیم بر دوش نگاه ناتوان
از خم گردون مهیا شو به ایمای بلا
تیر میباشد اشارتهای ابروی کمان
از تأمل چند باید آبروی شوق ریخت
خامشی تا کی گره در رشتهٔ ساز فغان
زحمت بسیار دارد از عدم گل کردنت
نقب در خارا زنی کز نام خود یابی نشان
گر چنین حیرت عنان جستجوها میکشد
جوهر آیینه میگردد غبار کاروان
گر فروغ دل هوس داری خموشی ساز کن
میشود این شمع را افشاندن دامن زبان
از سواد چشم پی بر معنی دل بردهام
در همین خاک سیه آیینهای دارم گمان
عرض جوهر در غبار خجلتم پوشیده است
این زمانه آیینهام چشمی است در مژگان نهان
همچو آن طفلی که بستانش کند خمیازه سنج
زخم دل از شوق پیکانت نمیبندد دهان
شب به وصل طرهات فکر مسلسل داشتیم
یک سخن چون شانهام نگذشت جز مو بر زبان
مشت خاکِ من نیاز سجدهٔ تسلیم اوست
آب اگر گردم زکوی او نمیگردم روان
رفت بیدل عمرها چون رنگ بر باد امید
غنچه واری هم در این گلشن نبستم آشیان
عبرتی بستیم بر دوش نگاه ناتوان
از خم گردون مهیا شو به ایمای بلا
تیر میباشد اشارتهای ابروی کمان
از تأمل چند باید آبروی شوق ریخت
خامشی تا کی گره در رشتهٔ ساز فغان
زحمت بسیار دارد از عدم گل کردنت
نقب در خارا زنی کز نام خود یابی نشان
گر چنین حیرت عنان جستجوها میکشد
جوهر آیینه میگردد غبار کاروان
گر فروغ دل هوس داری خموشی ساز کن
میشود این شمع را افشاندن دامن زبان
از سواد چشم پی بر معنی دل بردهام
در همین خاک سیه آیینهای دارم گمان
عرض جوهر در غبار خجلتم پوشیده است
این زمانه آیینهام چشمی است در مژگان نهان
همچو آن طفلی که بستانش کند خمیازه سنج
زخم دل از شوق پیکانت نمیبندد دهان
شب به وصل طرهات فکر مسلسل داشتیم
یک سخن چون شانهام نگذشت جز مو بر زبان
مشت خاکِ من نیاز سجدهٔ تسلیم اوست
آب اگر گردم زکوی او نمیگردم روان
رفت بیدل عمرها چون رنگ بر باد امید
غنچه واری هم در این گلشن نبستم آشیان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.