هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند رنج، عشق، ناامیدی، و جستجوی معنا در زندگی می‌پردازد. شاعر از احساس سوختن و فداکاری سخن می‌گوید و به ناکامی‌ها و دردهای عاطفی اشاره می‌کند. همچنین، مضامینی مانند وابستگی به خاک و طبیعت، و اضطراب وجودی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و اضطراب نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۴۱۵

می‌روم هر جا به ذوق عافیت اندوختن
همچو شمعم زاد راهی نیست غیر از سوختن

زخم دل از چاره‌ جوییهای ما بی‌پرده شد
این گریبان سخت رسوایی کشید از دوختن

شعله گر ساغر زند از پهلوی خار و خس است
بیش ازین روی سیه نتوان به ظلم افروختن

این چمن‌گر حاصلی دارد همان دست تهی‌ست
تا به کی چون غنچه خواهی رنگ و بو اندوختن

دل اگر ارزد به داغی مفت سودای وفاست
یوسف ما منفعل می‌گردد از نفروختن

جاده‌گر پیچد به خویش آیینه‌دار منزل است
می‌کند شمع بساط دل نفس را سوختن

تار و پود هستی ما نیست بی پیوند خاک
خرقهٔ صبحیم بر ما چشم نتوان دوختن

اضطرابم عالمی را کرد پامال غبار
خاک مجنون را نمی‌بایست وجد آموختن

بی‌تو باید سوخت بیدل را به هررنگی ‌که هست
داغ دل ‌گر نیست آتش می‌توان افروختن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.