هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به مضامینی مانند عشق، حسرت، حرمان، و شوق می‌پردازد. شاعر از ناتوانی انسان در برابر تقدیر و ارزش ناچیز زندگی در مقایسه با عظمت عالم سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند جنون، اشک، و حیرت اشاره می‌کند و از قدرت عشق و شور دل در دگرگونی جهان می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سال دشوار می‌باشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر و شناخت ادبیات کلاسیک دارند.

غزل شمارهٔ ۲۴۵۱

اگر مشت غبار خود پر‌یشان می‌توان‌کردن
به چشم هر دو عالم ناز مژگان می‌توان‌کردن

متاع زندگی هر چند می‌ارزد به باد اینجا
به همت اندکی زین قیمت ارزان می‌توان‌کردن

شب حرمان فرو برده‌ست عصیان‌گاه هستی را
اگر اشکی به درد آید چراغان می‌توان کردن

بهار دستگاه شوق و چندین رنگ سودایی
جنون مفتست اگر یک ناله عریان می‌توان‌ کردن

غبار وادی حسرت فسردن بر نمی‌دارد
به پای هر که از خود رفت جولان می‌توان کردن

اگر حرص‌ گهر دامن نگیرد قطرهٔ ما را
برون زین بحر چندین رنگ توفان می‌توان‌کردن

به رنگ شمع دارم رفتنی در پیش ازین محفل
به پا جهدی که نتوانم به مژگان می‌توان کردن

به وحشت دامن همت اگر یکچین بلند افتد
جهانی را غبار طاق نسیان می‌توان کردن

به طاووسی نی‌ام قانع زگلزار تماشایت
مرا زین بیشتر هم چشم حیران می‌توان‌کردن

ادبگاه محبت گر نباشد در نظر بیدل
ز شور دل دو عالم یک نمکدان می‌توان‌ کردن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.