هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند غرور، عبرت، ستمگری، تسلیم و عجز می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند «گردن» به عنوان نماد سرکشی و تسلیم، از غرور و خودنمایی انتقاد می‌کند و بر اهمیت عبرت گرفتن و فروتنی تأکید دارد. همچنین، به ناپایداری قدرت ستمگران و ارزش تسلیم در برابر حق اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، مانند نقد غرور، ستمگری و تسلیم، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۵۴

دمی ز عبرت اگر خم‌ کند حیا گردن
سر غرور نبندد به دوش ما گردن

ز سر خیال رعونت برآر و ایمن باش
رگی‌ست آنکه ز تن می‌کند جدا گردن

ز خود نمایی طاقت نمی‌توان برخاست
به‌حکم خجلت اگر بشکند عصاگردن

چه ممکن‌ست‌ که ظالم رسد به اوجِ کمال
مگرکشیدن دارش کند رسا گردن

رگی ‌که ساز تو دارد گسستن آهنگ است
چوگردباد مده تاب بر هوا گردن

به جسمت از رگ و پی آن قدر گرفتاری‌ست
که سرکشیده به چندین کمندها گردن

به هر که وانگری هستی ستم ایجاد
ز پشت پاش ‌کشیده‌ست پوست تا گردن

به رنگ دانه درین‌ کشتزار دعوی خیز
فتاده است سر و می‌کشد ز پاگردن

فکنده‌ایم سپر تا قضا چه پیش آرد
ستمگران دم تیغند و عجز ما گردن

تو از حلاوت تسلیم غافلی ورنه
چو نیشکر همه بند است جابجاگردن

اگر نه در دم تیغ محبت اعجازست
سر بریدهٔ قمری‌که دوخت با گردن

فغان‌که حق حضوری بجا نیاوردیم
چو شمع سر به هوا رفت زیر پا گردن

کسی مباد هوس میهمان خوان غرور
ز اشتهای سری‌، می‌خورد قفا گردن

ز ساز قلقل مینا شنیده‌ام بیدل
که سنگ اگر شکنی نیست بی‌صدا گردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.