هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به موضوعاتی مانند عیب‌جویی از خود، شرمندگی، ناپایداری زندگی، وهم و گمان، و تسلیم در برابر تقدیر می‌پردازد. شاعر از ناتوانی انسان در برابر سرنوشت و افسانه‌وار بودن علم و عمل سخن می‌گوید و بر اهمیت صبر و تأمل تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. درک این متن نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴۶۶

تا چند به عیب من وما چشم‌گشودن
آیینهٔ ما آب شد از شرم نمودن

مانند شرر دانهٔ بیحاصل ما را
نا کاشته دیدند سزاوار درودن

زین بیش که‌کاهیدی از اسباب تعین
ای صفر هوس بر تو چه خواهند فزودن

جمعیت دل وقف مقیم پس زانوست
باید به تامل مژه‌ای چند غنودن

نا صافی دل بیخبر از وهم و گمان بود
تمثال بر آیینه ما بست زدودن

علم و عملی چند که‌افسانهٔ وهم است
می‌جوشد ازین پرده‌ چو گفتن ز شنودن

ما را به تصرفکدهٔ عالم اسباب
دستی‌ست‌که باید چو نفس بر همه سودن

خمیازه غنیمت شمرد ذوق وصالم
چشمم به ‌تو وا می‌کند آغوش گشودن

ما خاک نشینان چمن عیش دوامیم
گل از سر تسلیم محالست ربودن

جز عجز ز پیدایی ما پرده‌گشا نیست
انداز خمی هست در ابروی نمودن

بیدل ‌رم فرصت سرو برگ نفس‌ توست
جایی‌که تو باشی نتوان آنهمه بودن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.