هوش مصنوعی: متن بالا شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جدایی از تعلقات دنیوی، و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر از دل‌سپردن به باد، ناامیدی از خلق بی‌مروت، و اهمیت فرصت‌های معنوی مانند دعا سخن می‌گوید. همچنین، به نقد عرفان سطحی و تأکید بر رهایی از تعلقات اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و تمثیل‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۶۹

دل را به باد دادیم آه از نظر گشودن
این خانه بال و پر داشت در رهن در گشودن

آیینهٔ فضولی زنگارش از صفا به
تا چند چشم حق بین بر خیر و شر گشودن

زین خلق بی‌مروت انصاف جستن ما
طومار شکوه در مرگ بر نیشتر گشودن

صبح دعاست فرصت ای غافل از اجابت
دارد گشود مژگان دست اثر گشودن

نشکسته گرد هستی پوچ است لاف عرفان
در بیضه چند چون سنگ بال شرر گشودن

در گلشنی که شوقش بر صفحه‌ام زد آتش
فردوس در قفس داشت طاووس پر گشودن

بر دستگاه هستی چندان هوس مچینید
بیش از تبسمی نیست خوان سحر گشودن

مغرور جاه و عبرت افسانهٔ خیال است
در خواب هم ندارد چشم گهر گشودن

چینی به مرگ فغفور کاری دگر ندارد
از درد حقگذاری جز موی سرگشودن

دل بستهٔ وفایی جهدی که وانگردد
ظلم است این گره را بی‌دست تر گشودن

وارستن از تعلق با ما نساخت بیدل
نی را به ناله آورد درد کمر گشودن
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.