هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند عجز، رضا، طمع، وحشت، خیال، عمر و حیرت می‌پردازد. شاعر از تجربیات انسانی و چالش‌های روحی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد و نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای فهم کامل متن دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴۷۱

آن عجز شهیدم‌ که به صد رنگ تپیدن
خونم نزند دست به دامان چکیدن

بی وضع رضا بهره ز هستی نتوان برد
از خاک‌ که چیده‌ست‌ گهر جز به خمیدن

دندان طمع تیز مکن بر هوس ‌گنج
از مو‌ج چه حرفست لب بحرگزیدن

وحشت نسبان درگرو خانه نباشند
مانع نشود چشم‌، نگه را ز رمیدن

از دل به خیال آنهمه مغرور مباشید
تاکی‌گل عکس از چمن آینه چیدن

هر جاست سری نیست‌گریزش زگریبان
در چاه میفتید ز رفعت طلبیدن

تاکی چو نگه در هوس‌آباد تخیل
یک رشتهٔ موهوم به صد رنگ تنیدن

سر رشتهٔ وصلش زکف جهد برون‌ست
کس پیش ره عمر نگیرد به دویدن

طاووس من و داغ فسردن چه‌ خیالست
بر بال وپرم دوخته صد چشم پریدن

کس مانع جولان ره عجز نگردد
نتوان قدم سایه به ‌شمشیر بریدن

آن فاخته‌ام‌ کز تپش سعی جنونم
از طوق چو زنجیر توان ناله شنیدن

گر نشئهٔ نیرنگ تماشای تو این است
از حیرت آیینه توان باده کشیدن

حیرت به دلم جرات انداز تپش سوخت
چون‌گوهر ازین قطره چکیده‌ست چکیدن

ابنای زمان منفعل چین جبین‌اند
بیدل ثمر عطسه دهد سرکه چشیدن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.