هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق خود سخن می‌گوید. او از تأثیرات عمیق عشق معشوق بر خود صحبت می‌کند و از زیبایی‌ها و لطف‌های او تعریف می‌کند. شاعر احساس می‌کند که عشق معشوق او را به بهشت برده و زندگی‌اش را پر از شادی و نشاط کرده است.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق عاشقانه و زبان شعری پیچیده، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک و تحلیل مفاهیم ادبی و عاطفی را دارند. همچنین، این شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۸۳۰

تا تو حَریفِ من شُدی ای مَهِ دِلْسِتانِ من
هَمچو چراغ می‌جَهَد نورِ دل از دَهانِ من

ذَرّه به ذَرّه چون گُهَر از تَفِ آفتابِ تو
دل شده است سَر به سَر آب و گِلِ گِرانِ من

پیشترآ دَمی بِنِهْ آن بَر و سینه بر بَرَم
گر چه که در یگانگی جانِ تو است جانِ من

در عَجَبی فُتَم که این سایه کیست بر سَرَم؟
فَضْلِ تواَم نِدا زَنَد کانِ من است آنِ من

از تو جهانِ پُربَلا هَمچو بهشت شُد مرا
تا چه شود زِ لُطفِ تو صورتِ آن جهانِ من

تاجِ من است دستِ تو چون بِنَهیش بر سَرَم
طُرّه توست چون کَمَر بَسته بَرین میانِ من

عشقْ بُرید کیسه‌اَم گفتم هی چه می‌کُنی؟
گفت تو را نه بس بُوَد نِعْمَتِ‌ بی‌کَرانِ من؟

بَرگ نداشتم دِلَم می‌لرزید بَرگ وَش
گفت مَتَرس کآمَدی در حَرَم اَمانِ من

در بَرَت آنچُنان کَشَم کَزْ بَر و برگ وارَهی
تا همه شب نَظَر کُنی پیشِ طَرَب کُنانِ من

بر تو زَنَم یگانه‌یی مَستِ اَبَد کُنم تو را
تا که یَقین شود تو را عِشرتِ جاودانِ من

سینه چو بوستان کُند دَمدَمه بهارِ من
رویْ چو گُلْسِتان کُند خَمْرِ چو اَرغَوانِ من
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.