هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، هستی، رهایی از تعلقات دنیوی، و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند بهار، چمن، غزالان، و طاووس برای بیان مفاهیم عمیق استفاده می‌کند و مخاطب را به تفکر و تامل دعوت می‌نماید.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همراه با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده، درک کامل آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این متن更适合 افرادی که از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی برخوردارند.

غزل شمارهٔ ۲۵۰۱

ز پابوسش بهار عشرت جاوید سامان‌کن
چمن تا در برت غلتد حنایی را گریبان ‌کن

اثر پروردهٔ یاد نگاه اوست اجزایم
ز خاکم سرمه‌کش در دیده و عریان غزالان ‌کن

به‌ تمثال حباب از بحر تا کی منفعل باشی
دویی‌تا محو گردد خانهٔ آیینه ویران‌کن

درین گلشن‌ که بال افشانی رنگست بنیادش
توهم آشیانی در نوای عندلیبان کن

غبارت چون سحر در بال عنقا آشیان دارد
به ذوق امتحان رنگی اگر داری پر افشان‌کن

به ‌شور ما و من تا چند جوشد شوخی موجت
دمی در جیب خاموشی نفس دزیده توفان‌ کن

صفای عافیت تشویش صیقل برنمی‌ دارد
اگر آسودگی خواهی چو سنگ آیینه پنهان‌ کن

تحیر می‌زند موج از غبار عرصهٔ امکان
نم اشکی اگر در لغزش آیی ناز جولان ‌کن

شکوه همتت آیینه در ضبط نفس دارد
هوا را گر مسخر کرده‌ای تخت سلیمان‌ کن

ندارد قدردانی جز ندامت‌ کوشش همت
به دست سوده چندی خدمت طبع‌ پشیمان ‌کن

بهار هستی‌، انداز پر طاووس می‌خواهد
به یک مژگان گشودن سیر چندین چشم حیران ‌کن

چو صبح‌ از صنعت وارستگی غافل مشو بیدل
به‌چین دامنی طرح شکست رنگ امکان‌کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.