هوش مصنوعی: این شعر از بیدل بیانگر حالات روحی شاعر است که درگیر وهم، غفلت، حیرت، جنون و نومیدی شده است. او از دنیای پر از نیرنگ و تصاویر فریبنده شکایت دارد و احساس می‌کند که تلاش‌هایش بی‌ثمر مانده است. شاعر از ظلم و ستمی که به او شده گله می‌کند و در نهایت به سرنوشت ناخوشایند خود تسلیم می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و روان‌شناختی موجود در شعر، مانند وهم، جنون، نومیدی و انتقاد از ظلم، برای درک و تجربه‌ی مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند نومیدی و یأس نیاز به بلوغ فکری دارند تا مخاطب بتواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند بدون آن‌که تحت تأثیر منفی قرار گیرد.

غزل شمارهٔ ۲۵۱۲

به وهم این و آن خون شد دل غفلت‌پرست من
وگرنه همچو صحرا دامن خود داشت دست من

تحیر در جنون می غلتد از نیرنگ تصویرم
ز پرواز نگاه‌کیست یارب رنگ بست من

سلامت متهم دارد به‌کمظرفی حبابم را
محیطی می‌کنم تعمیر اگر بالد شکست من

حریف بیخودیها کیست ‌کز چشم جنون پیما
خمستان در سر و پیمانه در دست است مست من

رفیقان چون نگه رفتند و من چون اشک درخاکم
زمینگیر ندامت ماند کوششهای پست من

ز برق آه دارم ناوکی درکیش نومیدی
حذر از جرأت ای ظالم‌که پر صاف‌ست شست من

به این سستی‌ که می‌بینم ز بخت نارسا بیدل
کشد نقاش مشکل هم به دامان تو دست من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.