هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر احساسات عمیق و فلسفی شاعر دربارهٔ هستی، عشق، و ناامیدی است. شاعر از مفاهیمی مانند مستی، شکست، و نیستی سخن می‌گوید و با تصاویر شاعرانه مانند آینه، آتش، و غنچه، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شکست ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۱۳

ز شوخی تا قدح می‌گیرد آن بیدار مست من
به چینی خانهٔ افلاک می‌خندد شکست من

خیالش نقش امکان محو کرد از صفحهٔ شوقم
به صورت‌ پی نبرد آیینهٔ معنی‌پرست من

چو آن آتش که دود خویش داغ حسرتش دارد
نگردید از ضعیفی سایهٔ من زیر دست من

به نظم عافیت در فتنه‌زار کشور هستی
لب و چشمی‌ست‌ گر مقدور باشد بند و بست من

به تحقیق عدم افتادم و در خود نظر کردم
گرفت آیینه نیز از امتیاز نیست هست من

به هر جا پا بیفشردم ز وحشت صرفه‌ کم بردم
نگین نقشم‌،‌ گشاد بال و پر دارد نشست من

به رنگ غنچه لبریز بهار آفتم بیدل
نفس‌ گر می‌کشم می‌آید آواز شکست من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.