هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، حیرت، ناتوانی انسان در برابر معشوق، و نگاه فلسفی به زندگی می‌پردازد. شاعر از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در حیرت زیبایی معشوق گرفتار شده و در عین حال از ناتوانی خود در رسیدن به کمال آگاه است.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۵۶

ای اثرهای خرامت چشم حیران درکمین
هرکجا پا می‌نهی آیینه می‌بوسد زمین

گر چه می‌دانیم دل هم منظر ناز تو نیست
اندکی دیگر تنزل‌ کن به چشم ما نشین

غافل از دیدار آن چشم حیاپرور نه‌ایم
تیغ خوابانیده‌ای دارد نگاه شرمگین

دستگاهت هر قدر بیش است‌ کلفت بیشتر
در خور طول است چینهایی‌ که دارد آستین

عالمی در سایه می‌جوید پناه از آفتاب
گر عیار مهرگیری نیست بی‌ آثار کین

پا به دامن‌ کش‌ که دارد عجز پیمای طلب
عشرت روی زمین از آبله زیر نگین

لذت دنیا نمی‌سازد به‌کام عافیت
عالمی خفته‌ست در نیش از هوای انگبین

چون شرار از وحشت‌ کمفرصتیهای وصال
حیرت آیینه می‌گردد نگاه واپسین

کی توانم پنجه با سرپنجهٔ خورشید زد
من‌که پشت سایه نتوانم رساندن بر زمین

پیری از دمسردی یأسم به خاکستر نشاند
شعله هم دارد درین فصل احتیاج پوستین

گر نه از قرب حضورت نقد مژگان روشن است
دیگر از عقبا چه می‌بیند نگاه دوربین

چند خواهی حسرت دیدار ینهان داشتن
چشم می‌روید درین محفل چو شمع‌ از آستین

یک قلم شوق است بیدل‌ کلفت وارستگان
موج عرض تازه‌رویی دارد از چین جبین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.