هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، به زیبایی‌های معنوی و عشق الهی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند آینه، ذره، آفتاب و... به توصیف جلوه‌های پروردگار و حیرت انسان در برابر عظمت او می‌پردازد. همچنین، به مفاهیمی مانند شکستگی، عجز انسان و نیاز به لطف الهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۵۸۱

باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو
رنگ شکسته‌ای‌ که نیست قابل‌ گرد راه تو

ذره به بال آفتاب تا به سپهر می‌رود
کیست به خود نمی‌کند ناز ز دستگاه تو

بسکه شکوه جلوه‌ات ریخته است ز هر طرف
عکس به روی آینه‌، آینه درپناه تو

خاک شهید غمزه‌ات‌ گرد کند چه ممکنست
سرمه نمی‌شود سفید از مژهٔ سیاه تو

غیر تحیر از جمال آینه را چه می‌رسد
حیرت ما دلیل ما جلوهٔ تو گواه تو

دل به هزار جلوه‌ام چهره‌گشای حیرتست
آینهٔ شکسته‌ای یافته‌ام به راه تو

از خط ساغر وفا جز کجی نظر نخواند
هرکه محرفی نخورد از غلط نگاه تو

سادگی جهان رنگ جز تو چه آورد به عرض
هم به زبان ناز توست آینه عذر خواه تو

سعی پر شکستگی طرف عروج ناز اوست
گل به سر امید زد رنگ من از کلاه تو

بیدل از آرزوی دل درد سر نفس مده
دود چراغ‌ کشته است شامه‌ گداز آه تو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.