هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از مخاطب خود میخواهد که صادق باشد و رازهایش را پنهان نکند. شاعر به مخاطب توصیه میکند که از رفتارهای ناشایست مانند خشم بیجا، تظاهر و فریب خودداری کند و به جای آن، به عقل و عشق توجه کند. همچنین، شاعر از مخاطب میخواهد که از شراب و مستی دوری کند و به جای آن، به زیباییهای زندگی و طبیعت توجه کند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مستی نیاز به درک و بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۱۸۴۳
دوش چه خوردهیی دلا؟ راست بگو نَهان مَکُن
هَمچو کَسانِ بیگُنَه رویْ به آسْمان مَکُن
رو تُرُش و گِران کُنی تا سِرِ خود نَهان کُنی
بارِ دِگَر گرفتَمَت بارِ دِگَر همان مَکُن
باده خاصْ خوردهیی جامِ خَلاصْ خوردهیی
بویِ شَراب میزَنَد لَخْلَخه در دَهان مَکُن
چون سَرِ عشقْ نیستَت عقلْ مَبَر زِ عاشقان
چَشمِ خُمار کَم گُشا رویْ به اَرغَوان مَکُن
چون سَرِ صید نیستَت دامْ مَنِهْ میانِ رَهْ
چون که گُلی نمیدَهی جِلْوه گُلْسِتان مَکُن
غَم نخورد زِ رَهْ زنی آهِ کسی نگیرَدَش
نیست چُنان کسی کِه او حُکْم کُند چُنان مَکُن
خشم گرفت اَبْلَهی رفت زِ مَجْلِسِ شَهی
گفت شَهَش که شاد رو جانِبِ ما رَوان مَکُن
خشمْ کسی کُند کِه او جان و جهانِ ما بُوَد
خشمْ مَکُن تو خویش را مَسْخره جهان مَکُن
بَند بُرید جویِ دل آبِ سَمَن رَوا نَشُد
مَشْعَلههای جانْ نِگَر مَشْغَله زبان مَکُن
هَمچو کَسانِ بیگُنَه رویْ به آسْمان مَکُن
رو تُرُش و گِران کُنی تا سِرِ خود نَهان کُنی
بارِ دِگَر گرفتَمَت بارِ دِگَر همان مَکُن
باده خاصْ خوردهیی جامِ خَلاصْ خوردهیی
بویِ شَراب میزَنَد لَخْلَخه در دَهان مَکُن
چون سَرِ عشقْ نیستَت عقلْ مَبَر زِ عاشقان
چَشمِ خُمار کَم گُشا رویْ به اَرغَوان مَکُن
چون سَرِ صید نیستَت دامْ مَنِهْ میانِ رَهْ
چون که گُلی نمیدَهی جِلْوه گُلْسِتان مَکُن
غَم نخورد زِ رَهْ زنی آهِ کسی نگیرَدَش
نیست چُنان کسی کِه او حُکْم کُند چُنان مَکُن
خشم گرفت اَبْلَهی رفت زِ مَجْلِسِ شَهی
گفت شَهَش که شاد رو جانِبِ ما رَوان مَکُن
خشمْ کسی کُند کِه او جان و جهانِ ما بُوَد
خشمْ مَکُن تو خویش را مَسْخره جهان مَکُن
بَند بُرید جویِ دل آبِ سَمَن رَوا نَشُد
مَشْعَلههای جانْ نِگَر مَشْغَله زبان مَکُن
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.