هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند ناامیدی، گذرایی زندگی، تلاش بی‌ثمر، و جستجوی معنا در جهانی پر از иллюзии می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند شکست، فطرت، و عروج از محدودیت‌های مادی صحبت می‌کند و در نهایت به عشق به حقیقت (خورشید پرستی) اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیده است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شکست ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۵۷

در پردهٔ هر رنگ کمین کرده شکستی
داده است قضا کارگه شیشه به مستی

بر نقش خیال تو و من بسته شکستی
از هر دو جهان آن طرف آینه بستی

عمری‌ست بهار دل فردوس خیال است
گل تخت چمن بارگه غنچه نشستی

خجلت‌کش نومیدی‌ام از هستی موهوم
کو آنقدرم رنگ ‌که آرد به شکستی

فطرت چقدر گل ‌کند از پیکر خاکی
کردند بلند آتشم از خانهٔ پستی

هر چند که اقبال‌ کلاهم به فلک سود
بی‌خاک شدن نقش مرا نیست نشستی

کاری دگر است آنچه دلش حاصل جهد است
این مزد مدان وعدهٔ هر آبله دستی

از معبد نیرنگ مگویید و مپرسید
ماییم همان سایهٔ خورشید پرستی

گل کن به نم جبهه غباری ‌که نداری
درکشو‌ر اوهام چه بندی و چه بستی

هشدار که در عرصهٔ همت نتوان یافت
چون سعی‌ گذشتن ز نشان صافی شستی

بیدل اثر سعی ندامت اگر این است
آتش به دو عالم فکن از سودن دستی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.