هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و فلسفی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، گذر زمان و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و گاه دردناک یاد می‌کند که می‌تواند دل را شکار کند. همچنین، به مفاهیمی مانند فریبندگی دنیا، رنج‌های پنهان در پس ظواهر زیبا و ناتوانی انسان در برابر گذر زمان اشاره دارد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۴۴

جز عافیتم نیست به سودای تو ننگی
ای خاک برآن سرکه نیرزید به سنگی

انجام خرام تو شکار افکن دل بود
ازسرو، چمن هم به جگر داشت خدنگی

مخمور لبت ‌گر چمنش نشئه رساند
در شیشهٔ یک غنچه نماند می رنگی

محو است در آیینهٔ تمکین تو شوخی
چون معنی پرواز شرر در دل سنگی

تا طرح تبسم فکنی چین جبین است
در لطف و عتابت نتوان یافت درنگی

در عالم ایجاد مسلم نتوان زیست
هر دل المی دارد و هر آینه رنگی

در دیدهٔ عبرت اثر دام حوادث
خفته‌ست به زیر پر طاووس‌، پلنگی

خوش باش به پیری چو زکف رفت شبابت
گر زمزمهٔ نی نبود، نوحهٔ چنگی

آن مشهد نیرنگ‌ که صبح است دلیلش
زخم نفسی دارد و خونریزی رنگی

فریادکه در سرمه نهفتند خروشم
بشکست دل اما نرسیدم به ترنگی

عمریست‌که چون اشک قفا باز نگاهم
با برق سواران چه‌کند کوشش لنگی

در دیدهٔ ابنای زمان چند توان زیست
مکروهتر از صورت ایمان به فرنگی

تا خون‌که ساغرکش آرایش نازست
از رنگ حنا می‌رسد آیینه به چنگی

بیدل نی‌ام آزاد به رنگی‌ که ز تهمت
برچشم شرارم مژه بندد رگ سنگی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.