هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، معنی زندگی، و زیباییهای طبیعت میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند روان، معنی، عریانی، و خموشی سخن میگوید و به خواننده توصیه میکند که به کیفیت بیان و عمق معنی توجه کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند جنون، نشاط، و انتظار دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۷۷۰
ز دستگاه مبر زحمت گرانجانی
مکش روانی از آب گهر به غلتانی
خوش آن نفسکه چو معنی رسد به عریانی
چو بوی گل ز بهارش لباس پوشانی
به نظم و نثر مناز از لطافت تقریر
زبور معجزهای دارد از خوش الحانی
کمال نغمه در اینجا بقدر حنجره است
ادا کنید به خواندن حق سخندانی
سخن خوش است به کیفیتی ادا کردن
که معنی آب نگردد ز ننگ عریانی
حریف مردم بد لهجه بودن آسان نیست
کسی مباد طرف با عذاب روحانی
در اپن هوسکده درس خموشیت اولیست
که بر وقارنویسی برات نادانی
خدای را مپسند، ای بهار رنگ عتاب
شکست آینهٔ دل به چین پیشانی
تغافلت عدم آواره کرد عالم را
مگر به گردش چشم این عنان بگردانی
مسیح موج زند تا تبسم آرایی
جنون بهارکند زلف اگر برافشانی
نشاط با دل آزردهام نمیسازد
به روز زخم کند خندهاش نمکدانی
خطای فکر اقامت به خود مبند اینجا
که درس عمر روانست و سکته میخوانی
به تیغ قطع نشد انتظار ما بیدل
هنوز نامه سیاه است چشم قربانی
مکش روانی از آب گهر به غلتانی
خوش آن نفسکه چو معنی رسد به عریانی
چو بوی گل ز بهارش لباس پوشانی
به نظم و نثر مناز از لطافت تقریر
زبور معجزهای دارد از خوش الحانی
کمال نغمه در اینجا بقدر حنجره است
ادا کنید به خواندن حق سخندانی
سخن خوش است به کیفیتی ادا کردن
که معنی آب نگردد ز ننگ عریانی
حریف مردم بد لهجه بودن آسان نیست
کسی مباد طرف با عذاب روحانی
در اپن هوسکده درس خموشیت اولیست
که بر وقارنویسی برات نادانی
خدای را مپسند، ای بهار رنگ عتاب
شکست آینهٔ دل به چین پیشانی
تغافلت عدم آواره کرد عالم را
مگر به گردش چشم این عنان بگردانی
مسیح موج زند تا تبسم آرایی
جنون بهارکند زلف اگر برافشانی
نشاط با دل آزردهام نمیسازد
به روز زخم کند خندهاش نمکدانی
خطای فکر اقامت به خود مبند اینجا
که درس عمر روانست و سکته میخوانی
به تیغ قطع نشد انتظار ما بیدل
هنوز نامه سیاه است چشم قربانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.