هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند ندامت، عشق، رنج‌های زندگی، و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های گذرا و ناپایداری زندگی سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند صبر، رنج، و امید اشاره می‌کند. همچنین، تمثیل‌هایی مانند شیشه، گل، و سنگ برای بیان احساسات عمیق به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و تمثیل‌ها نیاز به تجربه و درک بالاتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۷۸۱

زین گلستان نیستم محتاج دامن چیدنی
می‌برد چون رنگم آخر بی‌قدم‌ گردیدنی

از ندامت‌کاری ذوق طرب غافل نی‌ام
صدگریبان می‌درد بوی گل از بالیدنی

عمرها بر خوبش بالد شیشه تا خالی شود
گردن بسیار می‌خواهد به‌سر غلتیدنی

تا به‌کی دزدد تری یارب خط پیشانی‌ام
خشک شد این لب به امید زمین بوسیدنی

پنجهٔ بیکار منع خار خار دل نکرد
کاش باشد سینه بر برگ حنا مالیدنی

مست و مخموری نمی‌باشد همه محو دلیم
سنگ این‌کهسار و مینا در بغل خوابیدنی

چون حباب از خامشی مگذر که حسن عافیت
خفته است آیینه در دست قفس دزدیدنی

عیب جویی طبع ما را دشمن آرام‌کرد
خواب بسیارست اگر باشد مژه پوشیدنی

خودنمایی هر چه باشد خارج آهنگ حیاست
چون‌گره بیرون تاریم از همین بالیدنی

دیده از نقش تماشاخانهٔ‌گردون مپوش
دستگاه آن پری زین شیشه دارد دیدنی

غیر عریانی به هرکسوت‌که می‌دوزیم چشم
دارد از هر رشته بر ما زیر لب خندیدنی

بی‌دلیل عجز بیدل هیچ جا نتوان رسید
سعی‌کن چندانکه آید پیش پا لغزیدنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.