هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و اخلاقی از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، حیا، خودشناسی، تواضع و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر با اشاره به نمادهایی مانند اشک، آینه، خورشید و دریا، مخاطب را به تفکر در مورد جایگاه واقعی انسان و ارزش‌های اصیل فرا می‌خواند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک بالاتری از زندگی و تفکر انتزاعی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده، برای مخاطبان با سن کمتر ممکن است نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۹۱

ای نم اشک هوس مایل مژگان نشوی
سیل‌ خیزست حیا آنهمه عریان نشوی

چه‌بهار و چه‌خزان رنگ گل حیرت توست
جلوه‌ای نیست گر آیینه نمایان نشوی

از زمین تا فلکت دعوی استعدادست
به تکلف نشوی هیچ گر انسان نشوی

ذره خورشید دکان‌، قطره و دریا سامان
آنقدر نیست متاع تو که ارزان نشوی

هر قدم رشتهٔ این راه تامل دارد
به گشاد گره آبله دندان نشوی

بیش ازین سحر تغافل نتوان برد به کار
گر برای چمن از پرده تو خندان نشوی

آفت رنگ حنا دست بهم سوده مباد
خون عاشق‌ گنهی نیست پشیمان نشوی

کشتی نُه فلک اینجا به نمی توفانی‌ست
تا توانی طرف اشک یتیمان نشوی

وحشت از کف ندهی دهر فسردن قفس است
ای نگه سعی‌ کمی نیست‌ که مژگان نشوی

فکر کیفیت خود نیستیی می‌خواهد
تا سر از دوش نرفته‌ست گریبان نشوی

شرم کن بیدل از آن جلوه‌ که چون آب روان
همه تن آینه پردازی و حیران نشوی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.