هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی سخن میگوید و به توصیف حالات روحی و عرفانی خود میپردازد. او از دختران آبستان، گنجگه دلها، و سجدهگاه مستان سخن میگوید و به اسرار و رموز عشق اشاره میکند. شاعر همچنین از عقل میپرسد که این بتان شهره چگونهاند و عقل پاسخ میدهد که آنها پنهان در صورت و آشکار در فن و دستان هستند. در پایان، شاعر از شمس الحق تبریزی به عنوان خداوند شرق یاد میکند و اشاره میکند که این حالات و زیباییها در هر چمن و بستان حضور دارند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا بتوان به درک کامل آن دست یافت.
غزل شمارهٔ ۱۸۶۴
در پَردۀ دل بِنْگَر صد دُخترِ آبِسْتان
زان گنجگَهْ دلها زان سَجده گَهِ مَستان
بِشْنو چه به اسرارم میآید از آن طارَم
یک دَم که از این سو آ یک دَم که قَدَح بِسْتان
در عَربَده اُفتاده از عشقِ چُنین خوبان
هم لشکرِ تُرکستان هم لشکر هِنْدُستان
از عقل بِپُرسیدم کاین شُهره بُتان چونند؟
گفتا پِنِهان صورت پیدا به فَن و دَستان
در شَرقِ خداوندی شَمسُ الْحَقِ تبریزی
آیَند و رَوَند اینها در هر چَمَن و بستان
زان گنجگَهْ دلها زان سَجده گَهِ مَستان
بِشْنو چه به اسرارم میآید از آن طارَم
یک دَم که از این سو آ یک دَم که قَدَح بِسْتان
در عَربَده اُفتاده از عشقِ چُنین خوبان
هم لشکرِ تُرکستان هم لشکر هِنْدُستان
از عقل بِپُرسیدم کاین شُهره بُتان چونند؟
گفتا پِنِهان صورت پیدا به فَن و دَستان
در شَرقِ خداوندی شَمسُ الْحَقِ تبریزی
آیَند و رَوَند اینها در هر چَمَن و بستان
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.