هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از زیبایی‌های بهار، عشق، و می‌گساری سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از مفاهیمی مانند فرض، سنت، و طاعت، به بیان احساسات خود نسبت به معشوق و هستی می‌پردازد. در این شعر، عشق و زیبایی به عنوان اموری ضروری و واجب توصیف شده‌اند و شاعر از اسارت دل در برابر این جذابیت‌ها سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می‌گساری و مفاهیم مرتبط با آن، این متن را برای گروه سنی بالاتر مناسب می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۴۱۳

فصل بهار است و شُکر نسیم بهار فرض
می در پیاله واجب و گل در کنار فرض

چندان اسیر شد دل وارستگان که گشت
شکر کرشمه های تو بر روزگار فرض

صیاد غمزهٔ تو چو زه بر بست بر کمان
گردید عشقِ ناوکِ او بر شکار فرض

از بس که قابلیت در عشق داشتم
کردم عطای حسن تو بر کردگار فرض

سنت بود ز میکده جذب نسیم می
وز درگهش به ناصیه جذب غبار فرض

زان مانده ام به طاعت حق کز هوای نفس
بر گردنم نهاده طبیعت هزار فرض

انکار فرض شاهد و می، فرض بر فقیه
بر ما اطاعت صنم می گسار فرض

تا کی سوال سنت و فرض ای فقیه، خیز
ناز و نیاز سنت بوس و کنار فرض

عرفی بر اهل صومعه ساغر مده که هست
بر صوفیان بادهٔ نهان کش خمار فرض
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.