۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۶

باز این منم به صد دل خشنود در سماع
دیوانه وش ز نغمهٔ داود در سماع

رویم به روی دلبر و قوال در سرود
دستم به دست شاهد مقصود در سماع

پرهیز ای فرشته که اینک به عرش و فرش
افشاندم آستین می آلوده در سماع

باز این چه سوزش است که خونابه ریز شد
چندین هزار زخم نمک سود در سماع

هنگام مردن است، تپیدن بسی به خون
دایم چو بی غمان نتوان بود در سماع

زاهد که بود زمزمه دشمن به دیر عشق
آمد به نیم زمزمهٔ عود در سماع

عرفی سرود بزم که یادش آمد که باز
بر روی آتش آمده چون عود در سماع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.